Dienstag, 10. September 2013

چهلمین سالگرد کودتای شيلی و قتل سالوادور آلنده


چهلمین سالگرد  کودتای شيلی و قتل سالوادور آلنده

  یازده سپتامبر سال ۱۹۷۳سالروز پايان حکومت سالوادور آلنده رئيس جمهور سوسياليست کشور شيلي است.
در اين روز، جمعی از نظاميان شيلی به رياست ژنرال اوگوستو پينوشه کاخ رياست جمهوری شيلی را محاصره کردند.
 آلنده همراه با مدافعان کاخ رياست جمهوری به مقاومت برخاست و در راه دفاع از دموکراسی و ايستادگی در برابر کودتا جان باخت.
در سال ۱۹۸۸ پينوشه ديکتاتور شيلی به دنبال مبارزات مردم شيلی و فشارهای بين المللی، تن به يک انتخابات آزاد داد و پينوشه که خود را نيز کانديد کرده بود شکست خورد.
 از سال ۱۹۸۹ پينوشه برای معالجه به انگلستان رفت و در آنجا دستگير شد. به دنبال آن، خانواده های زندانيان سياسی مفقودشده و به قتل رسيده در برابر دادگاه وی و در کشورهای مختلف، تظاهرات متعددی برپا کرده و موجی از شکايات عليه او به دادگاه ارسال شد.
 روزی که پينوشه، دیکتاتور اقدام به قتل آلنده نمود و در استاديوم (سانتیاگو ) ديه گو گارسيا، هواداران آلنده را قتل عام کرد فکر نمی کرد چند سال ديگر بايد از پشت ميله های زندان پاسخ خانواده قربانيان سرکوب خود را بدهد.


.

Montag, 9. September 2013

سی و پنجمین سال جمعه سياه و کشتار بيرحمانه مردم در ميدان ژاله در تهران

هفده شهریور 1357
سی و پنجمین سال جمعه سياه و کشتار بيرحمانه مردم در ميدان ژاله در تهران

ژاله بر سنگ افتاد چون شد ؟ / ژاله خون شد
خون چه شد ؟ خون چه شد ؟ / خون جنون شد
ژاله خون كن /خون جنون كن
سلطنت زين جنون واژگون كن /ژاله بر گل نشان، گلپران كن
بر شهيدان زمين گلستان كن / نام گمنام‌ها جاودان كن
تا به صبح آيد اين شام تيره / در شب تيره آتشفشان كن (2)
دست در كن/ شو خطر كن/ خانه ي ظلم زير و زبر كن (2)
جان خواهر، روستايي، برادر/ پيشه ور، اي جوان، اي دلاور
ما همه يك صف و در برابر/ آن ستمكار، آن تاج بر سر
خواهر من، گرامي برادر / چون به هر حال تنهاست مادر
من به خاك افتادم تو بگذر/ بهر ايجاد دنياي بهتر (2)
اي شما اي صف بيشماران / اشك من در نثار شمايان
بر سر هر گذرگاه و ميدان/ ژاله شد، ژاله شد، ژاله چون شد؟
ژاله خون شد، ژاله درياي خون شد/ خون جنون، خون جنون
  سلطنت واژگون، واژگون شد

Sonntag, 1. September 2013

یورش وحشیانه و ناجوانمردانه به کمپ اشرف

یورش وحشیانه و ناجوانمردانه به کمپ اشرف
یکشنبه اول سپتامبر 2013
کانون همبستگی ایرانیان مونیخ ، یورش وحشیانه و ناجوانمردانه به کمپ اشرف وقتل عام52 نفر از ساکنان این کمپ را محکوم کرده و ضمن همدردی با یاران و خانواده های آنان ، همه وجدان های بیدار جهان را به پیگیری این جنایت علیه بشریت تا شناسائی عاملان آن و تحویل به یک مرجع قضائی بین المللی ترقیب می نمائیم



ﺻﻤﺪ ﺑﻬﺮﻧﮕﯽ اﻓﺴﺎﻧﻪ ای ﺟﺎودان، ﺳﺘﺎره ای ﻧﺎﻣﯿﺮا

ﺻﻤﺪ ﺑﻬﺮﻧﮕﯽ اﻓﺴﺎﻧﻪ ای ﺟﺎودان، ﺳﺘﺎره ای ﻧﺎﻣﯿﺮا
 
 

چهل و پنج . ﺳﺎل. از ﻧﻬﻢ ﺷﻬﺮﯾﻮر. 1347 از ﻣﺮگ ﺻﻤﺪ ﺑﻬﺮﻧﮕﯽ،. ﻣﯽ ﮔﺬرد . از ﺧﺎﻣﻮﺷﯽ آن ﯾﮕﺎﻧﻪ ﻓﺎﻧﻮس ﭘﺮﻓﺮوغ ﮐﻪ از ﺷﻌﻠﻪ ﻫﺎی. ﺳﺮﮐﺶ ﺟﺎنش، ﺑﺮ تاریکه سرای عصر خود نور آگاهی و جرات پاشید ، می گذرد

انسان والا و برجسته ای که فقدانش را هیچ واژه ای جبران نخواهد کرد

با این وصف او برای دوستانش میراثی بر جا نهاد که در هر گام نشانه راه است

صمد سمبل ماندگار نسلی است که در یکی از سردترین شب های تاریخ سیاسی ایران ، آتش در نیستان های متروک برافروخت ، نسلی که به بهای خون خویش انبوه کهنسال ترس و خفت را از اندیشه نوده ها زدود. نسلی که دیوار عظیم یاس و سرخوردگی از مبارزه را و کوه بی اعتمادی نسبت به نیروهای سیاسی را ، از میان برداشت و بر ویرانه های آن پلی بنا نهاد که جدائی غم انگیز روشنفکر انقلابی را از توده های زحمتکش جامعه پایان بخشید . نسلی که می گفت اگر صد جان داشته باشیم سزاست که صد بار جان فدا کنیم ، چرا که زحمتکشان هرروز صد بار جان می دهند و همین نسل بود که با اندیشه های انقلابی خود و با فداکاری و جانفشانی های تاریخ ساز خود ، آگاهی سیاسی توده ها را ارتقا بخشید و گرایش به مبارزه را به امری توده ای بدل ساخت

اگرچه صمد امروز، درمیان ما نیست ، در ارس غرق شد اما نه آنسوی آبها که در این سو ، در اعماق دریای بزرگ قلب توده ها فرو نشست و با مرگ او نه یکی که هزاران هزار ماهی سرخ ، بیدار مانده اند